جدول جو
جدول جو

معنی آق حصار - جستجوی لغت در جدول جو

آق حصار(حِ)
نام شهری در 80 هزارگزی ازمیر، دارای دوازده هزار مردم. و این همان ثیاتیرای قدیم باشد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ حِ)
دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 54 هزارگزی شمال باختر نورآباد و 13 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 90 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ها. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. ساکنین این آبادی از طایفۀ مظفروند می باشند و در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خَطْ طِ حِ)
دائره ای که عزائم خوانان وقت عزائم خواندن برای حفظ بر گرد خود یا دیگری برکشند. خط مندل. (آنندراج) :
چو سادگیست که خال لب تو آخر کار
بگرد خویش چو هندو خط حصار کشید.
سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است از دهستان ریگان بخش گرمسار شهرستان دماوند. در 3 هزارگزی مشرق گرمسار و 5 هزارگزی جنوب راه سمنان به تهران در جلگۀ معتدل هوایی واقع و دارای 370 تن سکنه است. آبش از حبله رود، محصولش غلات و پنبه و انار و انجیر، شغل مردمش زراعت است. دو تپه دارد مشهور به خرابه شهر که در قدیم آباد بوده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اِلْ)
ابن عیسی آق حصاری. متوفی به سال 967 هجری قمری او راست: فرحنامه (تسحیر الاکبر) در علم حروف و طبیعت نامه (ترکی) و رموز دلگشا (نظم ترکی). (از کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نه حصار
تصویر نه حصار
نه آسمان نه فلک. یا نه حصار مینا. نه آسمان آبی
فرهنگ لغت هوشیار